آهوان-

آهوان

معرفی کتاب آهوان

کتاب آهوان نوشته فریبرز یدالهی حکایتی است که در شهر سمنان و پیرامون آن اتفاق می‌افتد. دو عاشقانه داستان با هم در آمیخته‌اند و عدم قطعیت و تفاوت‌های دو نسل را بیان می‌کنند.

یدالهی در این داستان فضا و مکان را در می‌نوردد و از یک مکان به مکان دیگر و از زمانی به زمان دیگر می‌رود ولی نه با تکلف و بصورت تصنعی، بلکه خودجوش؛ نه بدان مقدار که خواننده در درک موضوع دچار سختی گردد بلکه به آن میزان که هوشیار بماند.

بی شک می‌توان گفت آنچه که در این اثر مشهود است، بی نقاب و بی دروغ بودن آن است. نه مجیز کسی است و نه برای چیزی، خود جوش است، سیال است و روان، جوشیده از چشمه جان؛ رها از هر قید و بند، متعهد است به معنای صدق در بیان احساس و اندیشه، نه برگرفته از چیزیست و نه وامدار کسی، میراث‌دار تاریخ و فرهنگی‌ست کهن، چرا که منتج از تنفس در هوای شهری است به قدمت تاریخ و سرزمینی زرخیز.

در قسمتی از کتاب آهوان می‌خوانیم:

بودن در طبیعت و نغمه‌ی باد و مرغان گوشش را دقیق کرده بود. پیربابا راست می‌گفت که این هنر، از طبیت برآمده است و هرکه صدای طبیعت را می‌فهمد به رموز الهی آشناتر است. در تنهایی بیابان چه همدمی داری؟ جز آوازی بخوانی و نی بزنی تا که گوسفندان را به دور خود جمع کنی و نیایش کنی تا طبیعت مهربان تر گردد و زمین بخشنده تر، تا روزی فراخ تر رسد مگر اهل خانه بهتر بیاسایند. پیر بابا می‌گفت عشق است که موجب می‌شود خودت را کنار گذاری. چون ساز، چه نی چه سه تار، اگر از درون تهی نگردد آوای خوش ندارد، آن صدایی بر دل می‌نشیند که از دیگری گویند. از خود تهی گردد.