در انتظار بهار-

در انتظار بهار

معرفی کتاب در انتظار بهار

کتاب در انتظار بهار نوشته‌ی خدیجه تاج الدین، تحفه‌ای است برای آنان که می‌خواهند عشق را با تمام وجود لمس کنند و زیبایی‌اش را در لحظه لحظه زندگی‌شان به تصویر بکشند. "در انتظار بهار" نهایت پایداری عشق در روزگاران کهن است. روزهایی که به امید یافتنش دفتر خاطرات پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان را ورق می‌زنیم.

در بخشی از کتاب در انتظار بهار می‌خوانیم:

اختر اشک‌های آفاق را پاک کرده و در حالی که موهای دختر جوان را لابه‌لای انگشتانش تاب می‌داد گفت: با داشتن خدایار و جهان شاه خوشبخت بودم ولی پرویز بی‌همه چیز خوشبختی را از من گرفت و زندگیم را سیاه کرد و این‌طور ادامه داد: بعد از مدت‌ها که جهان به دنیا آمد باری دیگر برای آوردن آب به چشمه رفتم، آن زمان من زنی سر حال و بشاش بودم، کنار چشمه نشسته بودم که ناگاه دست مردی را روی دهانم حس کردم، نمی‌توانی تصور کنی چه حالی به من دست داد، او دهانم را گرفته بود تا صدای فریادم به هیچ‌جا نرسد. با کمک مرد دیگری دست و پایم را بستند، مرا داخل کیسه‌ای انداخته طوری که نمی‌توانستم کاری کنم، تنها از روی چهره‌شان دریافتم که آن‌ها را قبلاً به همراه پرویز دیده بودم.

در انتظار بهار
در انتظار بهار