
رمان شادی های شوم
معرفی رمان شادی های شوم
شادی های شوم رمانی است در چهار فصل که در آن سرگذشتِ خاندانی نفرین شده روایت میشود. خاندانی که نسل در نسل جز به پلیدی ها و پلشتی ها توجه نداشته اند. در این رمان با دیدی روانکاوانه و جامعه شناسی لایه های درونی برخی انسانها، چه انسانهای نیک و یا بیشتر، کسانی که خوداندیشند، مور کنکاش قرار میگیرد.
شادی های شوم از نگاه و زبانِ صادق که جوانی است کند ذهن بیان میشود. در این کتاب وقایعی اتفاق میافتد که خواننده شگفتزده و بشدت متأثر می شود.
از متن کتاب:
آنهمه تلاش، آنهمه زحمت، آخرش چه، چه فایده! از شکم خودم زدم تا به این قد و قواره رسیدی، به این شکل؛ درست همقدِ خودم، شاید هم بلندتر، جوانتر -البته اگر هنوز اثری از جوانی مانده باشد- رشید؛ اما اگر یک روز بلند شدی و رفتی چه؛ رفتی و تنهایم گذاشتی چه؛ آنهم حالا، حالا که دیگر نفس کشیدن هم برایم مشکل شده؛ دارم دق میکنم، دارم خفه میشوم؛ هم از بیهوایی و هم از بینفسی. مگر یک آدم چقدر میتواند تنها دوام بیاورد؛ چقدر میتواند بیهیچ امید و آرزویی، بیهیچ راهِ فراری همینجور دور خودش بچرخد و آه بکشد؟! همه رفتهاند. هیچکس نمانده؛ حتا یکی که بیاید بگوید عاجز، فلان به فلانت. تو هم که عین میت یک گوشهجا دراز کشیدهای، نه کاری، نه حرف و حدیثی، هیچ. همینطور بِروبِر زل زدهای به من؛ به پشتِ سرِ من؛ یا به هر جای دیگری، چه میدانم، بیآنکه پلک بزنی. آخر فکرِ چه هستی، چه خیالی توی این کلهی کوچکِ بدقوارهات هست که باعث شده است اینهمه سال مهر سکوت به لب بزنی؟ اگر نقشه میکشی، اگر قصدِ فرار داری که خیالت تخت، نمیگذارم این چرخه، این گردونه از گردش بیفتد.
منابع
موضوعات
داستان و رمان ایرانی
