
برایم از عشق بگو
معرفی کتاب برایم از عشق بگو
کتاب برایم از عشق بگو دربردارندۀ قطعههای ادبی کوتاه و پرمعنا از پریسا سلطانی است.
در بخشی از کتاب برایم از عشق بگو میخوانیم:
با تو سخن میگویم، با تو که ابریشمیترین نگاه و ابریترین سکوت را داری، با تو سخن میگویم از سبزترین سبزینههای باغ، از بینهایت ماندن برای تو، با تو سخن میگویم از نورانیترین لبخند خورشید و مهتابیترین آسمان کبیر، بگذار تمام واژهها لب به سخن گشایند و گویای خواستن تو باشند، بگذار خورشید زمانه تو باشی که تابیدن را میداند.
بگذار بوی یاسمنهای باغ دلت واژههای شکست خورده من را به اوج برساند، بگذار تا ستارگان عکس خود را تنها در نگاه تو بیابند، بگذار آلالهها لمس دستان تو را آرزو کنند، بگذار چین چشمان تو، چروک پیشانی تو همه از آلام بندگانت باشد نه از شرم شکست آنها، بگذار بوتهها ریشه داشتن را تنها از نگاه رمزآلود تو دریابند، بگذار ماندنیترین هوا از هوای تو ماندنی شود، بگذار عشق معلول باشد آن گاه که تو خدای من علت همه مایی...
فهرست مطالب
لباس سفید
نگاه کن
زن
شانه سفید
مهربانی
ترس
دروغ
زنجیرعشق
جزیره
رسیدن
سحر
دوستت دارم
چشم به راه
آسمان قلبت
باد پاییزی
آرزوی خوشبختی
بیتردید
زیبای من
غصه ات نباشد
بینشانه
راز دل
سکوت
نهایت ماندن
راز عشق
غرور بیصدای معشوق
تمام بودنت
شکوه پرواز
آغوش
لبخند ستاره ها
پروانه شدن
بهار زندگانی
خورشید زمانه
بازمانده کشتی
مراقب خودت باش بانو
بی هوا میروم
دل بند زده
مردانگی
حساب و کتاب
انتقام
کودکم
مادرم
جدایی
پاییز من
بخند
شال
برای تو مینویسم
خواب
آمدنت
نگاه من و تو
خندههای نوبرانه تو
فصل لبخندت
جای خالی تو
کنارت میمانم
عاشقانههایم
خوشبختی
صدای پاهایت
کوله پشتی عشق
باران
معجزه
همین حوالی
وقتی تو هستی
خوشبخت هستم
خاطرات
و خدا هست
قصه من
اسم اول تو
بهار معشوقه زمستان
پادشاه فصل ها
بهار آمدنت مبارک
سخن پایانی
منابع
موضوعات
ادبیات پارسی
