زنی گم شده میان اشیا-

زنی گم شده میان اشیا

معرفی کتاب زنی گم شده میان اشیا

زنی گمشد هام
میان اشیای بی نشانی تنم
و تو
همیشه از جایی شروع می شوی
که جاده نمی پیچد
من حلاج را
با سراج مزمزه می کنم
تو نام کوچکم را با ترس های قبیله ای ات
من در خانه سنگسار می شوم
تو جاده را به انتها نمی بری
که نام خانوادگی زن زنده به گور دیگری باشی

آیکون موضوعات موضوعات

شعر
زنی گم شده میان اشیا
زنی گم شده میان اشیا