مردی که می‌خندید...-

مردی که می‌خندید...

معرفی کتاب مردی که می‌خندید...

کتاب مردی که می‌خندید... ، شامل مجموعه‌ای از اشعار علیرضا دادگر است که به موضوعات اجتماعی و عاشقانه اشاره می‌کند. 

اگر قایقی شکسته‌ در دریای شعر باشیم و ظرف امیدی نیز در دست داشته باشیم، باید که آب‌های سختی را از قایق ایمان خالی کنیم و آنقدر پارو بزنیم تا به مقصد برسیم.

در بخشی از کتاب مردی که می‌خندید می‌خوانیم:

کفش کهنه چه کم از حلقه زرین دارد؟
چشم ما رعد زد از شستن بی‌اندازه
بس که باران زد و ما چتر نداریم سهراب!
واژه‌ها باید شست؟
واژه "دست" دگر چرک ندارد سهراب!
حرف را باید خورد
مثل ابی در درون ظرف‌های باشکوه و پر هوای خط خطی
قالبی باید داشت
بی‌ثبات بی‌ثبات
جنگل "اکنون" دگر آهو ندارد سهراب!
گرگ را باید درید
درد را باید چشید
عشق در باران دگر معنی ندارد سهراب!

آیکون موضوعات موضوعات

شعر
مردی که می‌خندید...
مردی که می‌خندید...