شاهد بیاورید و کمی هم شیراز-

شاهد بیاورید و کمی هم شیراز

معرفی کتاب شاهد بیاورید و کمی هم شیراز

« شاهد بیاورید و کمی هم شیراز...» کتابی است آکنده از بیست و چهار شعر ِعاشقانه.

شاعر مجموعه شعر «شاهد بیاورید و کمی هم شیراز» عاصی است. دنیا٬ عشق٬ زندگی٬ دوستی٬ جامعه٬ فرهنگ٬ همه چیز و همه چیز٬ بس که عوض شده‌اند و کارکرد درست خودشان را از دست داده‌اند٬ او را خسته کرده‌اند و حالا شاعر دل‌اش می‌خواهد انتقام خواسته‌هایش را که هیچ‌کدام از این‌ها برآورده نکرده‌اند با شعرهایش بگیرد. شاعر از اجتماع خشمگین است٬ از جامعه‌ای که نمی‌خواند و از صدا و متنی که مخاطب ندارد خسته شده است. عاصی می‌شود و می‌گوید: «شاهد بیاورید و کمی هم شیراز با شاعرانی ارغوانی در عرق‌ریزیِ کو مخاطب؟» او از این جامعه تک‌رنگ و حوصله سربری که نفس آدم را تنگ می‌کند خسته شده است: «و چند روسری با رنگ‌های پا به سن گذاشته…» او حتی از دست معشوقه‌اش هم گریزان است: «با چند کلمه کوک می‌شوی و روسری نمی‌گذارد گوش‌های تو را دراز ببینم.» و همه چیز این جامعه را قلابی می‌بیند: «با کدام غزل به شکار گربه‌های لنز چشم‌هایت بیایم؟» «شاهد بیاورید و کمی هم شیراز» شعرهای تلخی دارد٬ با شاعری طرف‌ایم که نه تنها دیگر راه برگشتی برای خیلی چیزها نمی‌بیند٬ بلکه بعضی وقت‌ها معتقد است هیچ‌وقت راهی برای ارتباط برقرار کردن درست نشده بوده.

اما در نهایت شاعر دنبال دنیایی آرام است. دنیایی که عادل باشد و اعتقادش به خورشید است که «در ادای دین به غریبه‌ها طور دیگری نمی‌تابد».

 

آیکون مولفان مولفان

م. عباسی

آیکون موضوعات موضوعات

شعر
شاهد بیاورید و کمی هم شیراز
شاهد بیاورید و کمی هم شیراز